این سخنرانی در 6 بهمن 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی با عنوان"محدودیت های اخلاق در حل مسائل"
این سخنرانی در 29 دی 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی"احترام به خود"
دریافت فایل صوتی سخنرانی"احترام به خود"
این سخنرانی در 22 دی 1398 ایراد خواهد شد و ورود برای عموم آزاد است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی"اعتماد چیست؟"
این سخنرانی در 8 دی 1398 ایراد شده است.
دریافت فایل صوتی سخنرانی حیوان فرهنگی
دریافت فایل صوتی سخنرانی حیوان فرهنگی
این سخنرانی با عنوان "اخلاق و آب و هوا"در 1 دی 1398 ایراد شده است.
این سخنرانی از سلسله جلسات یکشنبه شب ها و در 24 آذر 1398 ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 20 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی کرمانشاه ایراد شده است.
این سخنرانی در روز دوشنبه مورخ 13 آبان در سالن مولاژ دانشکده پزشکی ایراد شد.
در نخستین میزگرد انجمن فکر و فلسفه کرمانشاه(شهر کتاب) در باب مقالات اخیر دکتر داوری جمع قابل توجهی از فرهیختگان شرکت کردند. من هم نظرات خود را بیان کردم. از اهم این نکات می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. "مشکل" با"مسئله"تفاوت دارد و مشکل اینجاست که خیلی ها از این مسئله اطلاعی ندارند. مشکل یک پدیده عینی و وجودشناختی است و مسئله یک پدیده ذهنی و شناختی. مشکل تا به مسئله ذهنی تبدیل نشود و در یک چارچوب نظری مورد تحلیل قرار نگیرد امکان حل ندارد.
۲. کار فلسفه بیان مشکلات نیست؛ طرح مسائل است. به بیان دیگر، کار اصلی فیلسوفان اعتراض یا فریاد کردن کاستی ها و... نیست؛ کارویژه فیلسوف این است که مشکلات را به ورطه پرسش بکشاند و به مسئله ای نظری تبدیل کند. تنها در این صورت می توان راه حل و پاسخی درخور پیدا کرد. فیلسوف هرگز نمی گوید و نمی نالد که تا کی فقر؟ تا کی تبعیض؟ فیلسوف می پرسد چرا فقر؟ چگونه می توان از شر آن خلاص شد؟
۳. بیان مشکلات کار هنر و هنرمند است. مشکل فقر را هیچ جایی مثل سینما یا ادبیات نمی تواند تصویر کند. اما تبیین مسئله فقر کار فلسفه است.
۴. کم توجهی جامعه به پرسشگری های فیلسوفانی چون داوری تا حدی طبیعی و قابل درک است. او پرسش گر است نه پاسخ ساز. او دردفروش است نه داروساز. او در پی پاسخ های فوری و فوتی نیست. همین نکته ساحت فلسفه را در قیاس با اقتصاد، جامعه شناسی و روانشناسی خلوت تر می کند.
برخلاف تصور، ایده تشکیل یک دولت فراگیر و جهانی نه فقط یکی از وعدههای ادیان بلکه از دغدغههای برخی از مهمترین عقلا و فیلسوفان نیز بوده است؛ از فیلسوفانی چون روسو و کانت گرفته تا جان رالز. البته برخی این ایده را آخرالزمانی یا دینی یا آرمانی دانسته و به همین دلیل دور از دسترس یا مردود میشمرند، اما این دلیلی کافی و خردپسند نیست.
نهفقط برای هواخواهان یا دانشجویان فلسفه اخلاق بلکه برای هر انسان اهل تأملی معمولاً یکی از نخستین درگیریها و دوراهیهای ذهنی میان وظیفهگرایی و نتیجهگرایی است. ظاهراً قضیه شوخیبردار نیست و باید انتخاب کرد...
فلسفه نمیتواند دستکم در برابر رنجها و شرور دستساز بشر بیتفاوت باشد. البته راه بیتفاوت نماندن، مصاحبه کردن و نامه نگاشتن نیست. مواضع فلسفه در تحلیل هرچیز از جمله تحریم باید با زبان فلسفه بیان شود؛ یعنی با اسلوبی فلسفی و نه صرفاً از زبان فیلسوفان اما با بیانی سیاسی و غیرفلسفی.
در چکیده این مقاله که در مجله فلسفه دانشگاه تهران انتشار یافت چنین آمده است:ارسطو،آکوئینی و خواجه نصیرالدین طوسی هر یک نماینده سه دوران و جهان اندیشه هستند و هر سه نقش مهمی در تاسیس یا تحکیم نگرش اخلاق مربوط به خود ایفا کردهاند. در این نوشتار، تلاش شد تا برترین فضیلت و بدترین رذیلت اخلاقی از منظر هر یک از این سه حکیم و متخصص حکمت عملی مشخص و تحلیل شود. برترین فضیلت برای ارسطو عدالت و بزرگمنشی و بدترین رذیلت، ظلم به دوستان است. برای آکوئینی نیز برترین فضیلت کاریتاس و بدترین رذیلت، یأس است. خواجه نصیر نیز برترین وصف اخلاقی را جود حقیقی و بدترین را هم لجاجت میداند هرچند حسد و خشم را نیز با تعابیری نسبتا مبهم میتوان گزینه او برای عنوان بدترین رذیلت قلمداد نمود.واکاوی و مقایسه نتیجه کار، اولا گویای قرابت نظر خواجه نصیر و آکوئینی در باب بهترین فضیلت است و ثانیا موید دید اجتماعیتر و کلانتر ارسطو به اخلاق و فضائل اخلاقی در قیاس با دو متفکر دیگر است.
آیا واقعاً حوزهها سکولار بودهاند یا سکولار شدهاند؟ از کی و به چه معنا؟ بهگمانم بهتر است بهجای دعوا و غوغا بر سر اصطلاح"حوزه سکولار"به اصل مسئله توجه کنیم. این عنوان هم چندپهلو و نادقیق است و هم گزنده. ضمن آنکه معنایی بسیار کلی و موسّع از سکولاریسم را پیشفرض گرفته که بیشتر به کار مناقشات سیاسی میآید تا مباحثات علمی...
تقویمزدگی یعنی مناسبتسازی بیضابطه و زیاده از حد و ترویج تصنعی و تکلفآمیز آن. وقتیکه مواجهه یک دولت و/یا ملت با تاریخ به گزینش و برجستهسازی چند یادبود و مناسبت تقلیل مییابد، پدیده تقویمزدگی رخ میدهد. یعنی مردمان احساس میکنند بهجای آینده، در گیرودار گذشتهاند و موظف هستند هرساله روزهایی را اجباراً با یاد گذشته سر کنند.
کاش کسی تاریخ"بیتاریخی"را هم مینگاشت. مقصود من از بیتاریخی یک فرد یا ملت، بیریشه بودن آن نیست. ممکن است یک ملت گذشتهای بشکوه و به درازنای تاریخ داشته باشد اما عملا"بیتاریخ"باشد. بیتاریخی یعنی بیاطلاعی و کم توجهی تاریخی. بنابراین من هرگز از بیتاریخی ایران سخن نمیگویم بلکه از بیتاریخی ایرانیان میگویم. کسی که آلزایمر دارد، فاقد گذشته نیست، فاقد آگاهی از گذشته است. ملتی نیز که آگاهی تاریخی ندارد ممکن است تاریخی بلند و حتی درخشان داشته باشد اما چه سود؟ یک قهرمان یا ستاره مشهور اما آلزایمری در عمل همانند یک فرد گمنام یا عادی زیست می کند. ملتها نیز چنین هستند...
برخیها فقط میخوانند برخیها فقط مینویسند برخیها هم میخوانند و هم مینویسند برخیها نه میخوانند و نه مینویسند. جامعه ما همانند هر جامعه دیگری هر چهار گروه را در خود دارد. اما تفاوت جوامع در کمیت و کیفیت این گروهها است. جوامع پیش افتادهتر، مملو از گروههای اول و سوم هستند. جوامع پس افتادهتر نیز مملو از گروههای دوم و چهارم. جالب است بدانید که این گروه بندیها اتفاقی نیست. هر کدام، دیگری را به وجود میآورد و تقویت میکند.
رساله موسوم به «یک کلمه» نوشته میرزا یوسف خان مستشارالدوله از شمار اولین اقدامات و اجتهادات تئوریک و حقوقی برای نه فقط آشنایی، بلکه پیونددادن میان اسلام و یافتههای تمدن غربی از دریچه قانون و قانونگرایی است و از همین رو بازخوانی و نقد مندرجات و پیشنهادات آن نهتنها مفید که ضروری است.
یادداشتی در سایت دین آنلاین با این عنوان منتشر شد که در اینجا قابل مشاهده است:
متن ملخص و مکتوب"خود از برون نگری"ایرانی در دو سایت دین آنلاین و نیلوفر انتشار یافته است:
متن ملخّص و مکتوب ده شایعه بزرگ درباره اسلام در سایت دین آنلاین انتشار یافته است:
متن مصاحبه با هفته نامه تحلیلی حریم امام با موضوع تحلیل خشونت خانگی