گویی دوران غیبت دورانی است که از فرط وجود و نمود نامحرمان،خداوند غیرت می ورزد و ولی خود را از خلق پنهان می کند...
@officialmasoudsadeghi
گویی دوران غیبت دورانی است که از فرط وجود و نمود نامحرمان،خداوند غیرت می ورزد و ولی خود را از خلق پنهان می کند...
@officialmasoudsadeghi
جوانی یک دوره نیست، یک روحیه است.
ایام جوانی رفتنی است؛ احوال جوانی را حفظ کنیم...
@officialmasoudsadeghi
هر کس که هواخواه آزادی است، لیبرال نیست
و هر کس که عاشق عدالت است، سوسیالیست نیست
و هر کس که بر خیر عمومی تاکید میکند، فایده گرا نیست
و هر کس که میگوید لیبرال است،هواخواه آزادی نیست
و هر کس که میگوید سوسیالیست است، عاشق عدالت نیست
و هر کس که میگوید فایدهگرا است لزوما در پی خیر عمومی نیست.
و هر کس که نه لیبرال است و نه سوسیالیست و نه فایدهگرا لزوما مسلمان نیست
و هر کس مسلمان است لزوما مومن نیست.
و هرکس که مومن است :
هم هواخواه آزادی باید باشد
هم عدالت
و هم خیرعمومی.
@officialmasoudsadeghi
رسوا مکن تا رسوا مشوی
رسوا که شدی
چه رسوایی 1، چه رسوایی 2، چه رسوایی...
@officialmasoudsadeghi
حتی اگر یک مرد باشی باید بدانی بخشی از اخلاقی بودن در گرو مادرانه اندیشیدن و مادرانه زیستن است
بدون مادرانگی نمیتوان اخلاقی بود.
انسان اخلاقی
در پی آن است که "دنیای فردا"را بهتر کند
و انسان دیندار
علاوه بر این در پی آن است که"فردای دنیا"را هم بهتر سازد.
خوش اخلاق بودن همیشه به معنای خوش مشرب بودن نیست
گاهی خوش اخلاق بودن یعنی خشک بودن
یعنی ناخوش کردن احوال دیگران.
مثل کی؟
مثل وقتی که با قبول نکردن "شیرینی" اوقات یک ارباب رجوع "تلخ" می شود
یا مثل وقتی که با واکسن زدن دل کودکی را به درد می آوری.
اخلاق همیشه به معنای خوشحال کردن خود یا دیگری نیست.
انسان ها بر دو دسته هستند:
دسته بزرگ تر کسانی که به گذشته ها می پیوندند
و دسته کوچک تر اما مهم تر کسانی که به تاریخ می پیوندند.
به تاریخ پیوستن کار هر کسی نیست زیرا تاریخ فقط گذشته نیست. تاریخ، گذشته ای است که هم در زمان حال و هم در آینده وجود دارد و موثر واقع می شود.
کسی که بخشی کوتاه از زندگی را در رمانی بلند جای دهد نویسندهای بزرگ است
و کسی که زندگی بلندی را در یک داستان کوتاه بیاورد نویسندهای بزرگ تر.
اما انسان بزرگ کیست؟
کسی که داستان زندگیاش چه کوتاه و چه بلند، برای همه تحسین برانگیز باشد و برای خودش افتخارآمیز.
در یک جامعه سیاست زده، براستی انسان "فراجناحی" کیست؟
انسان "فراجناحی" کسی نیست که بی طرفی پیشه میکند
انسان "فراجناحی" کسی نیست که فرصت طلب باشد یا بخواهد با همه جناح ها سازش کند
انسان فراجناحی کسی است که علیرغم تمایل به یک جناح، در هیچ جناحی نمی گنجد.
کسی که ابعاد یا برجستگیهایی دارد که او را از جهتی در یک جناح و از جهتی در جناح دیگر جای میدهد و همچنین کسی است که جهاتی دارد که در هیچ یک از جناح ها جای نمی گیرد.
انسان فراجناحی انسانی است که تشکیل نشده تا تابع محض یک تشکیلات باشد.
کسی است که جهانش آنقدر کوچک نیست که به دو بخش موافق و مخالف تقسیم گردد.
انسان فراجناحی کسی است که جناح اخلاق را بر اخلاق و افکار جناحی ترجیح دهد.
سیاست بازان کسانی هستند که همه چیزشان را به پای سیاست می ریزند تا قدرت و سیاست هم همه چیز را به پایشان بریزد.
بازیگران با سیاست کسانی هستند که گاهی از سیاست به عنوان یک ابزار استفاده می کنند بی آنکه همه تخممرغ هایشان را در سبد سیاست بگذارند.
اما خوشا بحال کسانی که نه با سیاست بازی می کنند و نه ازسیاست بازی می خورند.
کسانی که سیاست را تنها سیاست زندگی، تنها راه سعادت یا تنها شکل قدرت نمی دانند؛
کسانی که اخلاق را هم یک قدرت می دانند؛
کسانی که قدرت را تنها در سیاست نمی بینند. کسانی که ...
ما هم از بیکاری های پنهانی در رنجیم و هم از مشاغل و کارهای پنهانی.
بیکاری های پنهانی در واقع همان شغل های بی کارکرد و خدمت های بی منفعت هستند.
کارهای پنهانی هم شغل های زیرزمینی و پرسودی هستند که مالیاتی نمی دهند.
انسانی را دوست دارم که از هیچ انسانی نمیترسد
الّا خودش
و از انسانی میترسم که از هر کسی میترسد
الّا خودش.